loading...
تنهای
سارا ارین بازدید : 25 چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 نظرات (1)

 ﺩﺧﺘﺮک ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩ. ﺍﺳﯿﺮ ﭘﺪﺭﯼ ﻋﯿﺎﺵ، ﮐﻪ ﺩﺭﺁﻣﺪﺵ ﻓﺮﻭﺵ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺑﻮﺩ! ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺭﻭﺯﯼ ﮔﺮﯾﺰﺍﻥ ﺍﺯ ﻣﻨﺰﻝ ﭘﺪﺭﯼ ﻧﺰﺩ ﺣﺎﮐﻢ ﭘﻨﺎﻩ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻗﺼﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﮐﺮﺩ. ﺣﺎﮐﻢ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﺯﺍﻫﺪ ﺷﻬﺮ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﺳﭙﺮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﻣﺎ ﺟﻨﺎﺏ ﺯﺍﻫﺪ ﻫﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺐ ﺍﻭﻝ... ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺩﺧﺘﺮ ﻧﯿﻤﻪ ﺑﺮﻫﻨﻪ ﺑﻪﺟﻨﮕﻞ ﮔﺮﯾﺨﺖ ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﭘﺴﺮ ﻣﺴﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﮐﻠﺒﻪ ﺧﻮﺩ ﯾﺎﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻭﺿﻊ، ﺍﯾﻦ ﺯﻣﺎﻥ، ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﻣﺎ، ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭼﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ !!! ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺑﯿﺸﻪ ﻭ ﺟﺎﻧﺶ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺁﺭﯼ ﭘﺪﺭﻡ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺯﺍﻫﺪ ﺍﺯ ﺧﯿﺮ ﺣﺎﮐﻢ ﭼﻨﺎﻥ، بی پناه مانده ام... ﭘﺴﺮﻫﺎ ﺑﺎ ﮐﻤﯽ ﻓﮑﺮ ﻭ ﻣﮑث ﻭ ﺩﯾﺪﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﻧﯿﻤﻪ ﺑﺮﻫﻨﻪ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻦ ﺗﻮ ﺑﺮﻭ ﺩﺭ ﻣﻨﺰﻝ ﻣﺎ ﺑﺨﻮﺍﺏ ﻣﺎ ﻧﯿﺰ می آییم. ﺩﺧﺘﺮ ﺗﺮﺳﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﭼﻬﺎﺭ ﭘﺴﺮ ﻣﺴﺖ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﮕﺬﺭﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﮐﻠﺒﻪ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺑﺮﺩ. ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪ ﺩﯾﺪ: ﺑﺮ ﺯﯾﺮ ﻭ ﺑﺮﺵ ﭼﻬﺎﺭ ﭘﻮﺳﺘﯿﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻔاﻆت از ﺳﺮﻣﺎ ﻫﺴﺖ ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﭘﺴﺮ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮐﻠﺒﻪ ﺍﺯ ﺳﺮﻣﺎ ﻣﺮﺩه اﻧﺪ! ﺑﺎﺯ ﮔﺸﺖ ﻭ ﺑﺮ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ﺷﻬﺮ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ ﮐﻪ: ﺍﺯ ﻗﻀﺎ ﺭﻭﺯﯼ ﺍﮔﺮ ﺣﺎﮐﻢ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﺷﺪﻡ، ﺧﻮﻥ ﺻﺪ ﺷﯿﺦ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻣﺴﺖ ﻓﺪﺍ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ، ﻭﺳﻂ ﮐﻌﺒﻪ ﺩﻭ ﻣﯿﺨﺍﻧﻪ ﺑﻨﺎ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ

سارا ارین بازدید : 125 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

اینا حتما پسر بودن چون دخترا غرورشونو نمیشکونن بخاطر امتحان ......خخخخخخخ حالا الکی

سارا ارین بازدید : 18 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

یکی یه فکری برا اینده اون بچه کنه خب اون بزرگ بشه کوجا قرار بشینه الان گذاشتنش تو سطل بعدا کجا میزارنش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سارا ارین بازدید : 14 یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

افسانه ها را رها کن!دوریو دوستی کدام است؟

فاصله هایند که دوستی را میبلعند.....

من اگر نباشم

دیگری جایم را پر میکند  به همین سادگی

سارا ارین بازدید : 23 یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

خدیا گله نمیکنم ولی کاسه ام انقدر خالی دیده ای که هر چه خواستی در کاسه ام گذاشتی

سارا ارین بازدید : 30 یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

روزی دختری از پسری که عاشقش بود پرسید …:

 

 

چرا مرا دوست داری …؟

 

 

چرا عاشقم هستی …؟

 

 

پسر گفت …:

 

 

نمی توانم دلیل خاصی را بگویم اما از اعماق قلبم دوستت دارم …

 

 

دختر گفت …:

 

 

وقتی نمی توانی دلیلی برای دوست داشتن پیدا کنی چگونه می توانی بگویی


عاشقم هستی .!.!.؟

 

پسر گفت… :

 

 

واقعا دلیلش را نمی دانم اما می توانم ثابت کنم که دوستت دارم …

 

 

دختر گفت …:

 

 

اثبات.!.!.؟

 

 

نه من فقط دلیل عشقت را می خواهم …

 

 

شوهر دوستم به راحتی دلیل دوست داشتنش را برای او توضیح می دهد…

 

 

اما تو نمی توانی این کار را بکنی …

 

 

پسر گفت …:

 

 

خوب …

 

 

من تو رو دوست دارم …

 

 

چون …

 

 

زیبا هستی…

 

 

چون…

 

 

صدای تو گیراست …

 

 

چون…

 

 

جذاب و دوست داشتنی هستی…

 

 

چون …

 

 

باملاحظه و بافکر هستی …

 

 

چون …

 

 

به من توجه و محبت می کنی …


تو را به خاطر لبخندت …

 

 

دوست دارم …

 

 

به خاطر تمامی حرکاتت…

 

 

دوست دارم …

 

 

دختر از سخنان پسر بسیار خشنود شد …

 

 

چند روز بعد …

 

 

دختر تصادف کرد و به کما رفت…

 

 

پسر نامه ای را کنار تخت او گذاشت…

 

 

نامه بدین شرح بود …:

 

 

عزیز دلم …

 

 

تو رو به خاطر صدای گیرایت دوست دارم …

 

 

اکنون دیگر حرف نمی زنی …

 

 

پس نمی توانم دوستت داشته باشم …

 

 

دوستت دارم …

 

 

چون به من توجه و محبت می کنی …

 

 

چون اکنون قادر به محبت کردن به من نیستی…

 

 

نمی توانم دوستت داشته باشم…

 

 

تو را به خاطر لبخندت و تمامی حرکاتت دوست دارم …

 

 

آیا اکنون می توانی بخندی …؟

 

 

می توانی هیچ حرکتی بکنی …؟

 

 

پس دوستت ندارم …

 

 

اگر عشق احتیاج به دلیل داشته باشد…

 

 

در زمان هایی مثل الان…

 

 

هیچ دلیلی برای دوست داشتنت ندارم…

 

 

آیا عشق واقعا به دلیل نیاز دار…؟

 

نه هرگز…


و من هنوز دوستت دارم …

سارا ارین بازدید : 50 پنجشنبه 18 اردیبهشت 1393 نظرات (1)

انتظار کشیدم بهتر از منت کشیدنه. منتظر میمونم شاید یه روز همونی شدی که از اولش من ازت انتظار داشتم

سارا ارین بازدید : 42 پنجشنبه 18 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

خدایا هیچوقت کسیو که قسمتش نیست بهش عادت نده تو خدای نمیدونی دل بشکنه چقدر درد داره

سارا ارین بازدید : 36 چهارشنبه 17 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

دل به ادمها مسپار تو که از خدایشان عاشق تر نیستی .اینها خدایشان را به نیمه نانی مفروشند و تو را به نیمه شبی

سارا ارین بازدید : 40 چهارشنبه 17 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

      کبوتر با کبوتر باز با باز اما لاشی  کند با هر دو پرواز 

به یاد دوستام که بهم خیانت کردن   

سارا ارین بازدید : 29 چهارشنبه 17 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

کاش ما آدمها بعضی وقتا میتونستیم مثل گربه ها بو بکشیم تا بفهمیم هر آشغالی ارزش وقت گذاشتن نداره

سارا ارین بازدید : 20 چهارشنبه 17 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

دیگر هیچ مزه ای دلچسب نخواهد بود من تمام حس چشایی ام را روی لبانت جا گذاشتم

تعداد صفحات : 2

درباره ما
Profile Pic
سلام بچه ها خوش اومدین..... امیدوارم مطلبام حداقل بتونه یه ذره کمی از حرفای دل بعضیاتون باشه
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 43
  • کل نظرات : 11
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 12
  • باردید دیروز : 38
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 91
  • بازدید ماه : 88
  • بازدید سال : 873
  • بازدید کلی : 3,384